روش استفهام در قرآن
شكل و سبك و صورت استفهام،از صورتهايى است كه قرآن مجيدمكرر از آن استفاده مىكند كه البته استفهام صورتهاى مختلفى دارد.وقتىمطلبى به اين شكل بر فطرت انسان عرضه مىشود انسان چارهاى نداردجز اينكه جواب مثبتبدهد كه خود روش استفهامى روش خاصى استدر بيان و يكى از بهترين روشهاست و معمولا آن را«روش سقراطى»هممىنامند، از باب اينكه سقراط در فلسفه خود از همين روش استفادهمىكرد،يعنى در محاورات خود مطلب را از جاى سادهاى شروع مىكرد وبه صورت سؤال به طرف مقابل عرضه مىكرد كه آن طرف بتواند جوابدهد.بعد كه جواب مىگرفتسؤال دوم را مطرح مىكرد،باز از او جوابمىگرفت و بعد سؤال سوم را مطرح مىكرد و به ترتيب،ذهن او راهمينطور مىكشيد و بالا مىآورد.يكمرتبه طرف مقابل متوجه مىشد بهحقيقتى كه پذيرفتن آن براى او بسيار مشكل بود و قبلا هم بسا كه منكر آنحقيقتبود اعتراف كرده است و آن همان حقيقتى بود كه سقراط مدعىآن بود.
در قرآن مجيد اين سبك و روش زياد معمول است.مثلا وقتىمىخواهد بفرمايد:مردمان عالم و مردمان جاهل نمىتوانند برابر باشند،آن را به صورت استفهام ذكر مىكند: «قل هل يستوى الذين يعلمون و الذينلا يعلمون» (1) تو خودت بگو،آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانندمانند يكديگرند؟يا آيات ديگرى در اين زمينه مانند: «ام نجعل الذين امنوا وعملوا الصالحات كالمفسدين فى الارض ام نجعل المتقين كالفجار» (2) .
اين آيه هم به همين صورت است و اين روش در تعليم و تربيتبسيار روش خوبى است. خداوند به اهل ايمان خطاب مىكند.
ببينيد خداى عالم در وحى خود به ما انسانها و مخلوقهاى ضعيف باچه صورتى مطلب را عرضه مىدارد؟مثل كسى است كه بخواهد قبلا از مااجازه بگيرد و بعد سخنش را ذكر كند و اين چقدر در نفس و روح ما مؤثراست.مىفرمايد: «يا ايها الذين امنوا» اى اهل ايمان! «هل ادلكم على تجارةتنجيكم من عذاب اليم» آيا شما را راهنمايى كنم به معامله و تجارتى كه شمارا از عذابى دردناك برهاند؟اين «هل ادلكم» آنقدر به قول علماى ادب درآن«استعطاف»هست كه وقتى انسان فكر كند كه خداى عالم با ما كه بشرضعيف هستيم به اين صورت دارد صحبت مىكند[نمىتواند نه بگويد].
گويا خداوند چنين مىگويد:آيا اجازه مىدهيد من شما را يك راهنمايىكنم؟حال مگر مىشود انسانى پيدا شود كه ببيند خداى عالم از او تقاضاكند كه آيا اجازه هست من شما را يك راهنمايى كنم و بعد هم به طورمجمل و سربسته بگويد اين راهنمايى،راهنمايى به معاملهاى است كهشما را از عذاب دردناك نجات مىدهد،آن وقت اين انسان بگويد نه،[اجازه نيست]؟!گذشته از اينكه او خداى عالم است،اگر يك فرد عادىهم به انسان چنين بگويد كه من مىخواهم معاملهاى به تو پيشنهاد كنم كهاثرش اين است كه تو را از عذابى دردناك نجات مىدهد[انسانمىپذيرد].آنچه گفتيم مربوط به شكل و صورت اين پيشنهاد بود كهصورت استفهام است.
اما ماده اين پيشنهاد.مىبينيم در ماده،مفهوم تجارت و معامله آمدهاست:آيا شما را به چنين معاملهاى راهنمايى كنم يا نه؟مكرر عرضكردهايم كه همان طور كه مساله استفهام يكى از صور تعبيرات قرآن مجيداست،مساله تجارت و معامله يكى از مواد تعبيرات قرآن است.
در چندين آيه از آيات قرآن تعبيرى كه شده است تجارت و معامله وامثال اينهاست،اما نه تجارتها و معاملههاى معهود بازارى،بلكه قرآن ازهمين عمل كردن انسان و لبيك گفتن انسان به ايمان و به عمل،به تجارتو بيع تعبير مىكند،به معامله تعبير مىكند و به چيزهايى كه از لوازم معاملهاست مثل سود بردن،زيان كردن،ورشكستشدن و امثال اينها;مثل اينآيه معروف: «ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فيسبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فى التوراة و الانجيل» .بعد مىفرمايد:
«فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به» (3) .اين تعبيرات در قرآن كريم خيلى زياداست.سوره«و العصر»بر اساس همين تعبير است: «و العصر×ان الانسان لفيخسر×الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» همهمردم در زيانند،مگر كسانى كه اين چهار خصلت را داشته باشند:ايمان،عمل صالح،تواصى به حق،تواصى به صبر.
نظرات شما عزیزان: